دیکشنری
داستان آبیدیک
Wet Nurse
wɛt nɜɹs
فارسی
1
عمومی
::
پرستاری كردن، دایه، دایگی (كردن)
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WET
WET BAR
WET BEHIND THE EARS
WET BLANKET
WET BLUB THERMOMETER
WET BULB GLOBE TEMPERATURE
WET BULB TEMPERATURE
WET CLAY IS PLASTIC
WET COOPER
WET CUP METHOD
WET DOWN
WET FLY
WET JOINT
WET LAB
WET MASS
WET NURSE
WET ONE'S WHISTLE
WET SCRUBBERS
WET SHELL MOULDING
WET VENTURI SCRUBBERS
WET WASH
WET WHISTLE
WETBACK
WETHER
WETLAND
WETLY
WETNESS
WETTABILITY
WETTABLE
WETTED PERIMETER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید